همهی ما بارها شنیدهایم که در دورهی ساسانی ایرانیان دهها جشن داشتند، اما پس از گرویدن نسلهای بعدی به اسلام به جز چند جشن مهم چون نوروز و مهرگان چیزی بر جای نماند و غالباً جای خودشان را به اعیاد اسلامی دادند. حتی مهرگان، که اهمیت آن باعث شده اعراب تا همین امروز هم هر جشنی را مهرجان بنامند، نیز فراموش شد.
در حال حاضر چهار جشن با ریشهی غیراسلامی در ایران گرامی داشته میشود:
نوروز، سیزده به در، شب چله یا یلدا، و چهارشنبه سوری.
اما در چند سال اخیر به طرز عجیبی، شاهد رویکردی تعمدی در صدا و سیما و دیگر رسانههای رسمی هستیم که به شکل نامحسوس اقدام به حذف نامهای اصیل و تاریخی این جشنها کرده و از اسامی برساخته و جعلیای استفاده میکنند که هیچ پیشینهی تاریخی ندارند.
از جمله چهارشنبه سوری میشود آخرین چهارشنبهی سال!
سیزده به در میشود روز طبیعت!
یلدا یا شب چله میشود بلندترین شب سال!
و نوروز هم میشود عید! یا روز سال نو!
نامهایی که نشانگر هیچ چیز نیستند به جز جایگاه تقویمی این جشنها. باید توجه داشت که نامهای اصیل جشنهای ایرانی مانند اسم یک کوچه یا بلوار نیست که بتوان تابلوی آن را کند و جایگزین کرد_ گرچه عوض کردن اسم خیابانها هم کم به تاریخ ما آسیب نزده_ بلکه نام این جشنها دارای بار ارزشی و تاریخی ست.
شب چله حاکی از شروع چلهی بزرگ است. سردترین چهل روز سال که مردم ایران هزاران حکایت و رسم دربارهی آن داشته و دارند که بسیاری دربارهی تسلیم نشدن به سرما در این چهل روز است. در صورتی که بلندترین شب سال، تنها نشانگر انقلاب زمستانی ست.
چهارشنبه سوری ، چه بازماندهای از گاهنبار همسپتمدم باشد، چه آیینی برای پاکسازی معنوی و اعلان آمدن نوروز، از نخستین قرون اسلامی از آن در منابع یاد شده و تاکید گردیده که سنتی کهن است. {نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳، توس، ۳۲} و اساسا واژهی سور، چه آن را جشن معنی کنیم، چه سرخی، خودش اصل و اساس این جشن را فریاد میزند. در حالی که آخرین چهارشنبهی سال تنها واژهای توخالی ست.
نوروز در همان لغت نشانگر آغازی جدید و روزی نو است، معادل پهلوی و اوستاییاش هم موجود میباشد. خود این اسم قدمتی چندهزارساله دارد و نامی یگانه است که در تمام جهان با همین شکل شناخته میشود. اما وقتی به نوروز میگوییم عید! آن را کنار عید فطر، یا عید غدیر، یا عید قربان و دیگر اعیاد اسلامی قرار میدهیم و یگانگیاش را سلب میکنیم.
سیزده به در هم ترکیبی از خرافات مربوط به نحسی سیزده، باز شدن بخت دختران، گذراندن روز در دشت و دمن و... است که از زمان هخامنشیان تا همین دوره قاجار و پهلوی دربارهاش مطلب داریم و اصلا معنیاش در خود واژه مشخص است: سیزده به در. روز طبیعت، تمام این رسوم و تاریخ را نادیده میگیرد فقط محدود میشود به طبیعت!
پر واضح است که هدف از تغییر نام و ماهیت این جشنها، حذف رنگ و بوی ایرانی و سابقهی تاریخی آنهاست. جوری که شاید اگر تنها اسناد رسمی بر جای بمانند، یک هزارهی دیگر میان تاریخ دانان بحث شود که آیا جشنهای ایرانیان سدهی چهاردهم و پانزدهم همان جشنهای باستانی ایرانی بوده یا ریشهی دیگری داشته است؟!
با به کار بردن نامهای برساخته و جعلی به حذف و تغییر ماهیت تدریجی سنن ایرانی کمک نکنیم.
فاطمه کاملی، دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران